skip to main
|
skip to sidebar
sooshiant
شنبه، مهر ۰۱، ۱۳۸۵
ترا نگاه میکردم نکته به نکته
میخواندمت خط به خط.........و تو میترسیدی
و تو میترسی
میدونی الان داری چی کار میکنی؟
داری واسه دومین بار تو امروز میای انقلاب
زیاد
....... ........
نقطه
۱ نظر:
ناشناس گفت...
همه از اینکه خوانده شویم سخت میترسیم......سخت
۶:۵۰ قبلازظهر
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
درباره من
Shooreshi
مشاهده نمایه کامل من
پاینده باد جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی
www.mehnevesht.blogspot.com
نفرت(محبوبه)
این یک بیژن است (بیژن صباغ)
روزمرگی و ریدمان مغز من (میلاد معینی)
مرگ انسانیت ظهور فاشیسم ( شوانه مریخی)
بايگانی وبلاگ
◄
2010
(3)
◄
مهٔ
(1)
◄
آوریل
(1)
◄
ژانویهٔ
(1)
◄
2009
(3)
◄
مهٔ
(2)
◄
آوریل
(1)
◄
2008
(10)
◄
نوامبر
(1)
◄
ژوئن
(2)
◄
مهٔ
(3)
◄
آوریل
(2)
◄
ژانویهٔ
(2)
◄
2007
(9)
◄
نوامبر
(1)
◄
سپتامبر
(2)
◄
ژوئیهٔ
(2)
◄
ژوئن
(2)
◄
آوریل
(1)
◄
ژانویهٔ
(1)
▼
2006
(32)
◄
دسامبر
(1)
◄
نوامبر
(3)
◄
اکتبر
(4)
▼
سپتامبر
(2)
ترا نگاه میکردم نکته به نکته میخواندمت خط به خط......
تو را به مبارزه میطلبم بی هیچ بهانه ای اگر نترسی و...
◄
اوت
(3)
◄
ژوئیهٔ
(3)
◄
ژوئن
(3)
◄
مهٔ
(2)
◄
آوریل
(4)
◄
مارس
(4)
◄
فوریهٔ
(1)
◄
ژانویهٔ
(2)
◄
2005
(20)
◄
نوامبر
(1)
◄
اکتبر
(1)
◄
سپتامبر
(2)
◄
اوت
(2)
◄
ژوئیهٔ
(6)
◄
ژوئن
(8)
۱ نظر:
همه از اینکه خوانده شویم سخت میترسیم......سخت
ارسال یک نظر